ولایت فقیہ در قرآن کریم

ساخت وبلاگ

ولایت فقیه در قرآن تقریبا 200 آیات بالواسطہ یا بلا واسطہ حکومت کے بارے برای اثبات ولایت مطلقه فقیه از قرآن باید مسائل زیر را از قرآن به دست آورد: 1ـ اصل حکومت و ولایت در اسلام. اگر دین و سیاست جدا ہیں تو قرآن میں سینکڑوں آیات نکالنی پڑیں گی جیسا کہ بعض لوگوں نے نکالی بھی ہیں مشرف و ہندی شیعہ مرتد ۔۔۔ 2ـ اطلاق ولایت. 3ـ شرایط حاکم: یعنی اسلام و ایمان، عدالت و آگاهی به اسلام (فقاهت) و کفایت. 1ـ اصل حکومت و ولایت در اسلام لزوم حکومت در هر جامعه ای از بدیهیات است و نیازی به دلیل ندارد در این جا فقط به آیاتی که ولایت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم و امامان معصوم علیهم السلام را ثابت می کند اشاره می کنیم. « النَّبِی أَوْلی بِالْمُؤْمِنینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ـ پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است. » (احزاب/6) پس اگر تصمیمی درباره ی آنان گرفت اطاعت از آن بر مردم لازم است. « وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَی اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ یکونَ لَهُمُ الْخِیرَةُ مِنْ أَمْرِهِم ـ هیچ مرد و زن با ایمانی حق ندارد هنگامی که خدا و پیامبرش امری را لازم بدانند، اختیاری (در برابر فرمان خدا) داشته باشد» (احزاب/36) و بعضی از آیاتی که امر به اطاعت از پیامبرکرده است: « قُلْ أَطِیعُواْ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا یحُِبُّ الْکافِرِین ـ بگو: از خدا و فرستاده (او)، اطاعت کنید! و اگر سرپیچی کنید، خداوند کافران را دوست نمی دارد.» (آل عمران/32) « وَ أَطِیعُواْ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ لَعَلَّکمْ تُرْحَمُون ـ و خدا و پیامبر را اطاعت کنید، تا مشمول رحمت شوید.» (آل عمران/132) « وَ أَطِیعُواْ اللَّهَ وَ أَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَ احْذَرُواْ ـ اطاعت خدا و اطاعت پیامبر کنید! و (از مخالفت فرمان او) بترسید.» (مائده/92) « یأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَطِیعُواْ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَا تَوَلَّوْاْ عَنْه ـ ای کسانی که ایمان آورده اید! خدا و پیامبرش را اطاعت کنید و سرپیچی ننمایید» (انفال/20) « أَطِیعُواْ اللَّهَ وَ أَطِیعُواْ الرَّسُول ـ خدا را اطاعت کنید، و از پیامبرش فرمان برید» (نور/54) « یأَایهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَطِیعُواْ اللَّهَ وَ أَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَ لَا تُبْطِلُواْ أَعْمَالَکم ـ ای کسانی که ایمان آورده اید! اطاعت کنید خدا را، و اطاعت کنید رسول (خدا) را، و اعمال خود را باطل نسازید.» (محمد/33) « فَأَقِیمُواْ الصَّلَوةَ وَ ءَاتُواْ الزَّکوةَ وَ أَطِیعُواْ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ ـ نماز را برپا دارید و زکات را ادا کنید و خدا و پیامبرش را اطاعت نمایید.» (مجادله/13) و درباره ولایت امامان معصوم علیهم السلام نیز فرمود: « إِنَّمَا وَلِیکمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَ یؤْتُونَ الزَّکوةَ وَ هُمْ رَاکعُون ـ سرپرست و ولی شما، تنها خداست و پیامبر او و آن ها که ایمان آورده اند همان ها که نماز را برپا می دارند، و در حال رکوع، زکات می دهند.» (مائده/55) این آیه به اتفاق همه مفسرانی که (شیعه و سنی) برای آن شان نزول ذکر کرده اند در حق امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام نازل شده است. « یأَایهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَطِیعُواْاللَّهَ وَ أَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَ أُوْلی الْأَمْرِ مِنکمُ ـ ای کسانی که ایمان آورده اید، اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولی الأمر [اوصیای پیامبر] را.» (نساء/59) 2ـ اطلاق ولایت آیاتی که در مسئله قبل ذکر شد هیچ یک اطاعت از پیامبر و اولوالامر را مقید به مورد خاص یا موضوع خاص نکرده و آن را به صورت مطلق بیان فرموده است. در آیه دوم اطاعت هر حکمی که خدا و رسول کردند بر مردم لازم شمرده شده است. در آیاتی که امر به اطاعت از پیامبر و اولوالامر شده است نیز هیچ قیدی برای آن ذکر نشده است پس از این آیات اطلاق در ولایت ثابت می شود. از آن جا که حکومت در جامعه اسلامی از ضروریات است و اختصاص به زمان رسول الله یا زمان حضور معصوم ندارد از این آیات می توان اطلاق ولایت را برای حاکم اسلامی در هر دوره ای ثابت کرد. 3ـ شرایط حاکم شرط اول: اسلام و ایمان. خداوند می فرماید: « لَن یجَْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرِینَ عَلی المُْؤْمِنِینَ سَبِیلا ـ خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان سلطه نمی دهد.» (نساء/141) « لَّا یتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَن یفْعَلْ ذَالِک فَلَیسَ مِنَ اللَّهِ فی شی ءٍ إِلَّا أَن تَتَّقُواْ مِنْهُمْ تُقَئة ـ افراد باایمان نباید به جای مؤمنان، کافران را دوست و سرپرست خود انتخاب کنند و هر کس چنین کند، هیچ رابطه ای با خدا ندارد. (و پیوند او به کلّی از خدا گسسته می شود) » (آل عمران/28) شرط دوم: عدالت عدالت در مقابل ظلم است. خداوند حکومت و ولایت ظالمین را نمی پذیرد پس حاکم و ولی باید عادل باشد. فرمود: « وَ لَا تَرْکنُواْ إِلی الَّذِینَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّکمُ النَّارُ ـ و بر ظالمان تکیه ننمایید، که موجب می شود آتش شما را فرا گیرد.» (هود/113) و این رکون در روایات به رکون دوستی و اطاعت تفسیر شده است. (تفسیر علی بن ابراهیم ج 1 ص 338) و در شرط امامت به حضرت ابراهیم فرمود: « قَالَ إِنی جَاعِلُک لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَ مِن ذُرِّیتی قَالَ لَا ینَالُ عَهْدِی الظَّالِمِین ـ خدا فرمود: من تو را پیشوای مردم گماردم گفت: و از فرزندان من؟ فرمود: عهد من به ستمکاران نمی رسد.» (بقره/124) شرط سوم: فقاهت حاکم اسلامی باید عالم به احکام اسلام باشد تا بتواند آن ها را اجرا کند. در زمان پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و امام معصوم علیه السلام، این علم از سوی خداوند به آنان داده شده است و در زمان غیبت امام معصوم علیه السلام داناترین مردم به احکام، یعنی فقها این علم را با یادگیری در مکتب اسلام دارند. قرآن درباره شرط علم می فرماید: « أَ فَمَن یهَْدِی إِلی الْحَقّ أَحَقُّ أَن یتَّبَعَ أَمَّن لَّا یهَِدِّی إِلَّا أَن یهْدَی فَمَا لَکمُ کیفَ تَحْکمُون ـ آیا کسی که هدایت به سوی حق می کند برای پیروی شایسته تر است، یا آن کس که خود هدایت نمی شود مگر هدایتش کنند؟ شما را چه می شود، چگونه داوری می کنید؟» (یونس/35) فقیه کسی است که با تخصصی که سال ها در تحصیل آن کوشش کرده خودش می تواند احکام اسلام را از قرآن و سنت و عقل و اجماع به دست آورد و غیر فقیه کسی است که این تخصص را ندارد و باید احکام اسلام را از فقیه بیاموزد. پاسخ به دو مطلب در اینجا بعضی اشکالات و سؤالاتی را مطرح می کنند: 1ـ غیر فقیه می تواند احکام اسلام را از فقیه بگیرد و حکومت کند، پس لازم نیست خودش فقیه باشد. در پاسخ به این مطلب توجه به دو نکته ضروری است: اول آن که: آگاهی های لازم از اسلام برای حکومت اختصاص به فتوا ندارد تا گفته شود غیر فقیه از فقیه تقلید می کند، بلکه در بسیاری از موارد فقیه باید با توجه به ملاک های ترجیح در تزاحم احکام و یا تشخیص موارد مصلحت، حکم حکومتی صادر کند و حکم حکومتی خارج از دایره ی فتوا و تقلید است. و صدور حکم حکومتی در تخصص فقیه است. دوم آن که: آیا غیر فقیه اطاعت از فقیه را در همه ی موارد بر خود لازم می داند؟ یا فقط در مواردی که خود تشخیص می دهد از فقیه اطاعت می کند در صورت دوم هیچ ضمانتی بر اطاعت از فقیه وجود ندارد و در صورت اول در واقع آن فقیه ولایت دارد و این شخص مجری از سوی او به شمار می آید و این با ولایت فقیه منافاتی ندارد. 2ـ در این آیه اطاعت از «مَن یهَْدِی إِلی الْحَقّ » سزاوارتر از «أَمَّن لَّا یهَِدِّی إِلَّا أَن یهُْدَی» معرفی شده است و در تطبیق آن بر مورد ما اطاعت از فقیه را سزاواتر از اطاعت غیر فقیه می داند. پس اطاعت غیر فقیه نیز با وجود فقیه مقبول است گرچه اطاعت از فقیه بهتر است. (مانند این سخن را ابن ابی الحدید در شرح خود بر نهج البلاغه ج9 ص328 نسبت به مقایسه ی امام علی علیه السلام و خلفای پیش از او می گوید.) پاسخ: این سزاواتر بودن سزاواری در حد الزام است یعنی فقط باید از او پیروی کرد به قرینه این که در ذیل آیه مردم را توبیخ می کند که چرا از « مَن یهَْدِی إِلی الْحَقّ» پیروی نمی کنید « فَمَا لَکمُ کیفَ تحَْکمُون » این سزاواری در حد الزام در واقع معنای صفت تفصیلی را ساقط می کند مانند آیه « وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی بِبَعْض » (احزاب6) که در بحث ارث است و وجود هر طبقه مانع از ارث طبقه دوم می شود. آیات بی شمار دیگری نیز وجود دارد که فضیلت عالمان را بر غیر عالمان بیان کرده است، از جمله: « هَلْ یسْتَوِی الَّذِینَ یعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لَا یعْلَمُون ـ آیا کسانی که می دانند با کسانی که نمی دانند یکسانند»(زمر/9) شرط چهارم: کفایت یعنی توانایی و شایستگی در اداره ی امور جامعه که از آن به مدیر و مدبر بودن نیز تعبیر می شود. حضرت یوسف فرمود: « قَالَ اجْعَلْنی عَلی خَزَائنِ الْأَرْضِ إِنی حَفِیظٌ عَلِیم ـ گفت: «مرا سرپرست خزائن سرزمین (مصر) قرار ده، که نگهدارنده و آگاهم. » (یوسف55) درباره داستان حضرت موسی علیه السلام و دختر شعیب نیز قرآن فرموده است: « إِنَّ خَیرَْ مَنِ اسْتَْجَرْتَ الْقَوِی الْأَمِین ـ بهترین کسی که می توانی به کارگیری (اوست که) توانای درستکار است.» (قصص26) در داستان عفریت جنی و حضرت سلیمان علیه السلام نیز از قول آن عفریت فرمود: «و إِنی عَلَیهِ لَقَوِی أَمِین ـ من بر این کار توانای درستکارم.» (نمل39) از مجموع این آیات فهمیده می شود اگر کسی کاری و پستی را به عهده می گیرد باید توانایی و صلاحیت لازم برای آن را داشته باشد. نتیجه از مجموع آیاتی که در این موضوعات ذکر شد می توان تصویری کلی از سیمای حاکم از دیدگاه قرآن به دست آورد. در منطق قرآن حکومت و زمامداری تنها شایسته ی کسانی است که از صلاحیت های علمی و اخلاقی و توانمندی های لازم برخودار باشند. به دست آوردن این تصویر در زمان غیبت امام معصوم علیه السلام بر ولایت مطلقه فقیه تطبیق می کند. از طرف دیگر حکومت اسلامی حکومت قانون خداست « مَن لَّمْ یحَْکم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُوْلَئک هُمُ الْکافِرُون ـ آن ها که به احکامی که خدا نازل کرده حکم نمی کنند، کافرند»(مائده/44) و حکم کردن به احکام الهی بدون حاکمیت دین شناس و متخصص مستعد در اجرای احکام الهی ( فقیه عادل و جامع الشرایط) امکان پذیر نیست. آیه 257 سوره مبارکه بقره : اللَّـهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۖ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَـٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ خداوند سرور كسانى است كه ايمان آورده‌اند. آنان را از تاريكي ها به سوى روشنايى به در مى‌برد . و[لى‌] كسانى كه كفر ورزيده‌اند ، سرورانشان [همان عصيانگران =] طاغوتند ، كه آنان را از روشنايى به سوى تاريكي ها به در مى‌برند . آنان اهل آتشند كه خود ، در آن جاودانند. در اینجا خداوند ولایت و حکومت را فقط به دو دسته تقسیم می کند : 1) ولایت الله 2) ولایت طاغوت . که اگر فرد حاکم و هدایت کننده مردم و حکومت غیر از احکام خدا را در جامعه و حکومت عملی کند قطعا طاغوت خواهد بود. وقتی قرآن می فرماید: «وَ لا تَرْکَنُوا إِلَی الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ»؛ برای مطالعه بیشتر مستندات قرآنی ولایت مطلقه فقیه و حکومت اسلامی به منابع زیر رجوع کنید: 1ـ نگاهی به مبانی قرآنی ولایت فقیه نوشته علی ذوعلم. 2ـ پیام قرآن جلد 10 «قرآن مجید و حکومت اسلامی» نوشته آیت الله مکارم شیرازی

اسلام ناب محمدی...
ما را در سایت اسلام ناب محمدی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eislam-e-naba بازدید : 73 تاريخ : جمعه 4 فروردين 1402 ساعت: 21:39